یه مدته تغییر کردم؛با لباسای ساده و سنگین؛کم حرف؛بایه ادکلان خیلی خاص؛روزی یه روزنامه خبر ورزشی باچندین اسکاپ قهوه ی تلخ؛منتظر میمونم تا ۱۲ شب همجا خلوت شه و تنها تو خیابونا رانندگی میکنم؛با آهنگهایی که ۱۰ سال پیش گوششون میدادم،آهنگای سنگینی که غیر ازخاطره های عمیق چیز دیگه ای توشون نیست ؛بالبخند ساده و عمیقی بر لب با طعمی از حسرت؛کسی که دیگه به هیچ عشقی فکر نمیکنه؛اشباع شده ی بد بین؛با موبایلی ۲۴ ساعت سایلنت شده یا خاموش؛میرم پارک برای قدم زدن؛با افکاری گره خورده؛از پشت پلکهایی که واژه ی حسرت هرگز ازش گذر نمیکنه؛
این منم ،،،مردی که دیگر واژه ی اعتماد برایش هیچ معنایی ندارد،،،همین
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: